ها عَليٌّ بَشَرٌ كَيْفَ بَشَر – شعر و ترجمه

شعر ها علی بشر کیف بشر

 

ها على بشر كيف بشر * ربه فيه تجلى و ظهر

بدان كه على بشر است، اما چگونه بشرى است؟بشرى است كه آثار قدرت پروردگارش در وجود او آشكار و نمايان شده است.

علة الكون و لولاه لما * كان للعالم عين و اثر

آن حضرت علت غائى آفرينش است كه اگر او نبود براى عالم واقعيت و اثرى نبود. (خداوند بخاطر او عالم را بوجود آورده است)


و له ابدع ما تعقله * من عقول و نفوس و صور

و آنچه را كه تو از عالم عقول و نفوس و صور (عوالم سه گانه خلقت كه در طول هم قرار گرفته و عبارتند از عالم عقل و مثال و ماده) تعقل و انديشه كنى براى وجود او ابداع شده‏اند.

فلك فى فلك فيه نجوم * صدف فى صدف فيه درر

فلكى است در داخل فلكى و داراى ستارگان است و صدفى است در داخل صدفى و داراى گوهرهاى درخشانى است (آن حضرت محاط در اوصاف پيغمبر اكرم است و ائمه ديگر هم از وجود او پديد آمده ‏اند)

ما رمى رمية الا و كفى * ما غزا غزوة الا و ظفر

تيرى نينداخت جز اينكه آن تير براى هلاك دشمن كافى شد و به جنگى وارد نشد جز اينكه از آن پيروز در آمد.

اغمد السيف متى قابله * كل من جرد سیفا و شهر

تمام شمشير كشان زمان مقابله با او (براى اينكه عرض اندام نكنند از ترس وى) شمشير خود را غلاف ميكردند.

اسد الله اذا صال و صاح‏ * ابو الايتام اذا جاد و بر

زمانی كه حمله ميكرد و صيحه ميزد شير خدا بود و در موقع بخشش و احسان پدر يتيمان بود.

حبه مبدء خلد و نعم‏ * بغضه منشاء نار و سقر

محبت و دوستى آن حضرت سر چشمه بهشت و نعمتهاى بهشت است و دشمنى او منشاء آتش دوزخ و جهنم است.

هو فى الكل امام الكل‏ * من ابو بكر و من كان عمر؟

او در تمام عالم پيشواى همه پس از رسول اكرم صلى الله عليه و آله است. ابو بكر و عمر كيستند كه با او لاف برابرى زنند؟

ليس من اذنب يوما بامام‏ * كيف من اشرك دهرا و كفر؟

كسى كه يك روز هم مرتكب گناه شود شايسته امامت نيست پس چگونه شايسته آن مقام باشد كسى كه يك عمر در شرك و كفر بوده است (امام بايد معصوم و منتخب از جانب خدا باشد).

كل من مات و لم يعرفه‏ * موته موت حمار و بقر

هر كسى كه مرد و او را نشناخت مرگ او مانند مرگ خر و گاو است (مانند زمان جاهليت مرده و اين سخن اشاره است ‏به حديث من مات و لم يعرف امام زمانه....).

خصمه ابغضه الله و لو * حمد الله و اثنى و شكر

دشمن آن حضرت مبغوض خدا است اگر چه خدا را ستايش كند و ثنا گويد و سپاسگزار باشد.

خله بشره الله و لو * رب الخمر و غنى و فجر

دوست و محب او را از خداوند مژده بهشت داده اگر چه شرب خمر كرده و آواز خوانده و مرتكب فجور باشد. (البته اين مطلب احتياج به توضيح دارد و چنين نيست كه هر كسى به هواى دوستى آن حضرت هر گونه فسق و فجورى را مرتكب شود و بعد هم در انتظار بهشت‏باشد، دوستى بايد دو جانبه باشد. كسى كه على عليه السلام را دوست دارد بايد ديد آيا آنجناب هم او را دوست دارد يا نه و مسلماً على عليه السلام كسى را كه بر خلاف احكام خدا رفتار كند دوست نخواهد داشت‏. بنابراين محب حقيقى آنحضرت مرتكب فسق و فجور نشود و اگر هم در اثر نادانى چنين اعمالى را انجام دهد خداوند توفيق توبه به او ميدهد و در نتيجه از كرده خود نادم و تائب گردد و خداوند غفور و رحيم نيز او را مورد آمرزش قرار دهد.)

من له صاحبة كالزهراء * او سيل كشبير و شبر؟

جز على كيست كه زوجه‏اى چون زهرا عليها السلام يا فرزندانى مانند حسنين عليهما السلام داشته باشد؟

عنه ديوان علوم و حكم‏ * فيه طومار عظات و عبر

ديوان علوم و حكمت ها از آن حضرت است و طومار موعظه‏ها و پندها در نزد اوست.

بو تراب و كنوز العالم‏ * عنده نحو سفال و مدر

آن جناب بو تراب بود (لقب ایشان) و (اعتنائى بدنيا نداشت‏ بطوريكه) گنجهاى عالم (شمش‏هاى طلا) در نزد او به منزله سفال و كلوخ بود.

و هو النور و اما الشركاء * كظلام و دخان و شرر

و او نور خالص است و اما شركاى خلافت او مانند ظلمت و دود و شرر مي باشند.

ايها الخصم تذكر سندا * متنه صح بنص و خبر

ای دشمن (كه مخالف امامت او هستى) بياد آر سند آن روايتى را (در غدير خم) كه متن آن بنابه روايات و اخبار شما هم صحيح است.

اذ اتى احمد فى خم غدير * بعلى و على الرحل نبر

موقعی كه در غدير خم پيغمبر صلى الله عليه و آله على را آورد بر جهاز شتران (بجای منبر) بالا رفت.

قال من كنت انا مولاه‏ * فعلى له مولا و مفر

و فرمود من بر هر كس که از نفس او اولى بتصرف هستم، اين على بر او اولى بتصرف و پناهگاه است.

قبل تعيين وصى و وزير * هل ترى فات نبى و هجر؟

هيچ پيغمبرى را ديده‏اى كه پيش از تعيين وصى و جانشين وفات يابد و يا هجرت كند؟

من اتى فيه نصوص بخصوص‏ * هل باجماع عوام ينكر؟

كسى كه در شأن او نص‏ها و روايات مخصوصى آمده باشد آيا ميتوان با اجماع مشتى عوام الناس، منكر او شد؟

آية الله و هل يجحد من‏ * خصه الله بآى و سور؟

على عليه السلام آيت عظماى خدا است. آيا انكار كرده مي شود كسى كه خداوند براى او آيه‏ها و سوره‏هایى اختصاص داده است؟

وده اوجب ما فى القران‏ * اوجب الله علينا و امر

دوستى آن حضرت واجب‏ترين امرى است كه در قرآن آمده و خداوند او را به ما واجب فرموده است.

مدعى حب على و عداه‏ * مثل من انكر حقا و اقر

كسي كه ادعاى دوستى آن حضرت و مخالفين او را دارد مانند كسى است كه حقى را انكار كند و هم بدان اقرار نمايد.


سروده: ملا مهرعلى خويى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن